سندرم سیندرلا چیست؟

عبارت «سندرم سیندرلا» را نخستین بار «کولت داولینگ» (Colette Dowling) در کتاب «سندرم سیندرلا: ترس پنهان زن‌ها از استقلال» به‌کار برد. سندرم سیندرلا به معنی نداشتن استقلال و وابستگی مالی، عاطفی، فیزیکی و … زنان به مردان است. این مشکل به زنانی اشاره می‌کند که منتظرند شاهزاده‌ای با اسب سفید از راه برسد و خوشبخت‌شان کند! درواقع برخی به‌طور ناخودآگاه دوست دارند، زیر چتر حمایت دیگران قرار بگیرند، چون از مستقل‌شدن می‌ترسند.1
 

علت ایجاد سندرم‌ سیندرلا در کودکان دختر

مهم‌ترین دلیل در ایجاد سندرم‌ سیندرلا، شیوه و روش تربیتی والدین است. تشویق مداوم یک دختربچه به مؤدب، خوب، کامل و ساکت بودن و محدودیت‌های مختلف برای آنها، هر شیطنت و بازی در دنیای کودکی را از آنها می‌گیرد. سپس با بزرگ‌تر شدن کودک، این تفکر نیز از سوی دیگران به او القا می‌شود که باید حواسش باشد که مورد پسند و توجه پسرها نیز قرار بگیرد.

با رشد کردن، به بلوغ رسیدن و بزرگ شدن آرزوهای این دختران، فکری در ذهنشان رشد می‌کند که برای موفقیت باید حتماً یک مرد حامی آنها باشد و به مرور و زمانی ماجرا بدتر خواهد شد که فکر کنند خودشان به تنهایی قادر به موفق شدن نیستند و این در سرنوشت و ذات آنهاست که همیشه باید یک مرد برای موفقیتشان حضور داشته باشد و تمام این تفکرات به تدریج می‌تواند منجر به سندرم‌ سیندرلا شود.

پس در نهایت و با توجه به اطلاعات موجود در مطلب بالا، سندرم سیندرلا در اثر آسیب به مسئولیت‌پذیری و عزت نفس دختربچه‌ها ایجاد می‌شود. فردی که مسئولیت‌پذیر نیست و رسیدن به اهداف را در فردی دیگر جست‌وجو می‌کند، دچار وابستگی خواهد شد و یکی از ویژگی‌های مشخص این زنان، وابستگی زیاد حتی در تصمیم‌گیری‌های ساده است. اگر دختری در تمام تصمیم گیری‌هایش نیاز به حضور فرد دیگری دارد، پس تمام زندگی‌اش تحت‌ تأثیر سندرم‌ سیندرلا قرار خواهد گرفت.

اگر تمام هدف زندگی، ازدواج و تمام خوشبختی و معنای زندگی را به این بخش محدود کنیم، خود ما باعث می‌شویم تا دیگر فعالیت نکنیم و بدتر آنکه بعد از رسیدن به ازدواج هم زندگی شروع به بی‌معنا شدن خواهد کرد، پس لازم است بیشتر مراقب شیوهٔ تربیتی کودکانمان و آموزش‌های درست به آنها در زندگی باشیم.2

آثار سندرم سیندرلا

سندرم سیندرلا زندگی زن‌ها را در ابعاد مختلف تحت تأثیر قرار می‌دهد. بخشی از هویت زن‌ها در عمق وجودشان و در دوران نوزادی بر پایه‌ی وابستگی شکل می‌گیرد. این به درجه‌ای متفاوت، خودآگاه یا ناخودآگاه بر افکار، رفتار و گفتار زن‌ها تأثیر می‌گذارد. این تأثیرگذاری در رفتارهایی مانند درخواست پول از شوهر برای خریدکردن، بررسی چندباره‌ی وظایف با همکاران مرد در محیط کار یا استفاده‌‌نکردن از جمله‌های اخباری و قاطع نمود پیدا می‌کند.

برای مثال زن‌ها در بیان نظرشان بسیار از عبارت‌های «فکر کنم»، «شاید» یا «مطمئن نیستم» استفاده می‌کنند. این اختلاف در گفتار نه‌تنها نشانی از باور به تفاوت در توانایی‌هایی زن و مرد است، بلکه خود می‌تواند منشأ ایجاد این اختلاف باشد.

افزایش جمعیت زنان شاغل رابطه‌ی مستقیمی با حذف باورهای پوسیده دارد. ۴۲ درصد زنان شاغل سرپرست خانوار هستند و کارنکردن حدود نیمی از زنان غیرشاغل به انتخاب خودشان است. سندرم سیندرلا باعث می‌شود زنان کارکردن را گزینه‌ی موقتی ببینند و اینکه سرانجام روزی می‌رسد که دیگر نیازی به کارکردن نداشته باشند، چون مردی از آنها حمایت خواهد کرد.

براین اساس معیار غرور هر زنی میزان درآمد همسرش است و اینکه تا چه اندازه موردحمایت اوست؛ انواع ماشین، تعطیلات آنچنانی، سرزدن به رستوران‌های مختلف، امکاناتی که فرزندان دارند و خلاصه هرآنچه شوهر تأمین می‌کند. سندرم سیندرلا مانع تصمیم گیری مستقل و استقلال زن‌ها می‌شود، گاهی بدون اینکه خودشان متوجه باشند.1
 

چطور با سندروم سیندرلا مقابله کنیم؟

از آنجا که ریشه‌های سندروم سیندرلا با شیوه‌های یادگیری و تربیت در ارتباط است، پیش گیری از آن نیز با دقت بر آموزه‌های تربیتی اتفاق می‌افتد. لازم است والدین با نگاهی یکسان و به دور از تبعیض جنسیتی به تربیت فرزندان خود بپردازند.

علاوه بر این به کار گیری سبک‌های فرزندپروری اهمیت زیادی در این رابطه پیدا می‌کند. والدین باید سبک فرزندپروری مشابهی برای فرزندانشان به کار ببرند.

فرزندان باید یاد بگیرند که زن‌ها موجودات چند وجهی هستند و از عهده‌ هر کاری برمی‌آیند و برای خوشبخت‌ شدن به کسی نیاز ندارند. به بچه‌ها بیاموزید استقلال ارزشمند است و چنانچه فرصت استقلال داشتند، باید از آن بهره گرفت.

دخترها را از کودکی تشویق کنید، مسئولیت‌ پذیر باشند. در گام نخست به‌دنبال رفع مشکلات‌شان بدون وابستگی به دیگران باشند. آن‌ها باید یاد بگیرند برای خوشبخت شدن نیاز به شاهزاده‌ای با اسب سفید ندارند. هر چه دخترها بیاموزند که خود را دقیق‌تر بشناسند و برای تحقق خواسته‌های خود قاطعانه قدم بردارند برای مبتلا نشدن به سندروم سیندرلا مصون‌تر خواهند بود.3

پیشگیری از سندرم‌ سیندرلا

راهکارها و آموزش‌های رشد شناختی زیادی برای کودکان وجود دارد تا آنها بتوانند به استقلال فکری برسند و درگیر سندرم‌ سیندرلا و دیگر مسائل نشوند. برخی از راهکارهایی که می‌تواند وجود داشته باشد به شکل زیر است:

رشد شناختی را یعنی تشخیص خوب از بد را به مرور به کودک بیاموزیم.

به دختربچه‌هایمان استقلال فکری را یاد بدهیم که در این زمینه، یعنی به کودک القا نکنیم باید منتظر خوشبختی از جانب فرد دیگری باشد.

به مرور و طی سال‌ها به دخترمان بیاموزیم که او خودش مسئول زندگی خودش است.

در زمان مشخص به دخترمان بگوییم که ازدواج فقط یک مرحله از زندگی مثل مدرسه رفتن است و بعد از آن باز هم ما به همراه یک شریک مناسب، مسئولیت ادارهٔ یک زندگی خوب را بر عهده داریم.

به او هدف داشتن را یاد بدهیم.

برای زندگی و هدف‌های کودکمان برنامه داشته باشیم.

به او یاد بدهیم خودش هم برنامه‌هایی داشته باشد.

غیرمستقیم یادش بدهیم که دختر بودن به معنای انتظار کشیدن برای یک مرد نیست.

کودکمان را کمتر با نام‌هایی مثل «پرنسس من» صدا بزنیم و در عوض عنوان‌هایی مثل ورزشکار و شجاع به او بدهیم.

به کودکانمان شاد بودن و خندیدن را یاد بدهیم.

یادشان بدهیم که به حرف‌هایی مثل «هر وقت شوهر کردی...» اهمیتی ندهند، چون دارای ارزشی متفاوت نیستند.

به دخترمان کمک کنیم تا در سن مناسب، آمادگی ورود به یک زندگی مشترک را به دست بیاورد.

آموزش به پسرانمان را نیز از یاد نبریم و به آنها هم یاد بدهیم که تمام افراد، چه زن و چه مرد، شخصیت‌های باارزشی دارند.

به مرور به پسربچه‌ها یاد بدهیم که دخترها نیز مانند خودشان و دیگر افراد زندگی می‌کنند.

از گفتن جملهٔ «مثل دخترها!» با بار منفی به پسربچه‌هایمان خودداری کنیم.

به کودک بیاموزیم تمام افراد می‌توانند مسئولیت‌پذیر باشند.

در سپردن مسئولیت به دخترانمان پذیرش و استقبال بیشتری نشان دهیم.2

پینوشتها
1.www.chetor.com
2.www.madarsho.com
3.www.honarehzendegi.com